روایت هفته

بی‌صلاحیت

این، خسته شده شدید و نائم شده است!
آن، ضربه ی مغزی ملایم شده است!
قطعا نشده کسی در اینجا مفقود!
ما چشم نهاده ایم و قایم شده است!

روابت هفته

ضایعات اقتدار

از سیلی ما درس نمی‌آموزد
خواهد که دوباره فتنه‌ای افروزد
گفته که دلش برایمان سوخت، ولی
پیداست که جای دگرش می‌سوزد!!

صدای آبان۹۸

کرمی که خاک باغچه را گاز می‌گرفت

یک هفته از گرانی بنزین گذشته بود
برخواست، داد و قال نمود و کپید باز
مانده دهان ما همه از این افاضه چون
پایان فیلم اصغر و نقش نوید، باز
تکرار کرده آنچه به او گفته فتنه گر
کرکس مُرید کرکس و بازی مرید باز

بداهه ی شاعران راه راه

مرثیه ای برای مشا

رفتی ولی همیشه کنارم نشسته ای
بوی تن تو می دهد این دور و بر هنوز

با اینکه سوم و شب هفتت گذشته است
خوابم نمی برد پسرم تا سحر هنوز

به مناسبت هفته ازدواج

از اهل ایمان است لکن در عروسی…

گفتم برایش جان دهم قابل ندارد
دیدم که او حتی برایم اهل تب نیست

از ازدواجم تا کنون نیمش ردیف است
من طالبم دلبر ولی اهل طلب نیست!