بداهه ی شاعران راه راه
مرثیه ای برای مشا

راه راه: هستی من! برای تو هستم پدر هنوز
مانده ست رد پنجه ی تو بر کمر هنوز

قلبم چو کاکتوس شده بس که می رود
هی از غمت به سینه من نیشتر هنوز

پر مانده ظرف شیرت و جای تو خالی است
ای واااای، خاک پی پی تو هست تر هنوز!

گفتم بمان، نماندی و گفتی میو میو
می پیچد آه، نعره ی تو توی سر هنوز

“ما را به سخت جانی خود این گمان نبود”
افسوس زنده ایم، ولو محتضر هنوز

رفتی ولی همیشه کنارم نشسته ای
بوی تن تو می دهد این دور و بر هنوز

با اینکه سوم و شب هفتت گذشته است
خوابم نمی برد پسرم تا سحر هنوز

گفتم که رختخواب تو را آستر کنم
رفتی مشا…ولی نشده آستر هنوز

مانده خوراک خارجی ات روی طاقچه
-قدر حقوق چند نفر کارگر- هنوز

هر شب بیا به خوابم و این کلبه ی مرا
با بوی گربه مرده بکن مفتخر هنوز

زیر پتوی تو شده ماوا و منزلم
بابا ببین که بی تو منم در بدر هنوز

سیبیل تو شبیه فردریش نیچه بود
از دوریت چگونه نباشم پکر هنوز؟

گارفیلد کیست پیش تو ای نازنین مشا؟
داغ تو مانده، ای جگرم، بر جگر هنوز

باید که تمبر چاپ کنم من به یاد تو
هر جای پای توست خودش یک اثر هنوز!

مثل کاریکاتور شده ای سوژه ی همه
از بس بزرگ مهری و اهل هنر هنوز

اوقات من بدون تو تلخ است و قهوه ای
شیرین چو قند بودی و چونان شکر هنوز

پی پی تازه توی اتاق اوفتاده بود
تو زنده هستی اِی نفس من مگر هنوز؟!

از اعتبار، گرچه شدی ساقط ای عزیز
امّا سجلّ توست مشا! معتبر هنوز

حالا اسانس گربه شده عطر تازه ام
شاید که بوی تو بوزد توی سر هنوز!

تا کود باغچه ز تو مانده است یادگار
بر سینه ام نشسته غمت چون تبر هنوز

با یک میو میو بپر و زود عوض بشو
هستی برای من تو همان شیر نر هنوز

در وصف فضل تو چه سخن ها که گفته ام
هستند منتها دگران کور و کر هنوز

لعنت بر آنکه عشق مرا کرد مضحکه
قاطر نخوانمش که بود کره خر هنوز

دیدی که گربه بازی من مسخره شده؟
یک عده اند ضد حقوق بشر هنوز

سگ توی روحِ زندگیِ بی میویِ تو!
نفرین به رفتن و سفر و مرگ بر هنوز!

دنیای گربه ها پر موش است و مانده اند
پنگول و تام منتظرت پشت در هنوز

ثبت ديدگاه




عنوان