بداهه جمعی شاعران

در جست و جوی نیمه گمشده

هر جا که من رفتم برای خواستگاری
گفتند:نه!...آیا که این دور از ادب نیست؟

یک نیمه مدرسه بدین‌گونه گذشت...

شاد شاد

تعطیلی من همیشگی باد چنین

باشم زغم مدرسه آزاد چنین

بر گوشی داغان پدر می‌خندم 

سامانه شاد، شادی‌ام داد چنین

صدای آبان۹۸

کرمی که خاک باغچه را گاز می‌گرفت

یک هفته از گرانی بنزین گذشته بود
برخواست، داد و قال نمود و کپید باز
مانده دهان ما همه از این افاضه چون
پایان فیلم اصغر و نقش نوید، باز
تکرار کرده آنچه به او گفته فتنه گر
کرکس مُرید کرکس و بازی مرید باز

پررو شده‌ای چو ته‌تقاری!

در نطق میان و پیشِ دستور
هی بوق به پشت بوق آری
(هی بوق به پشت هم میاری)
هر روز شُدید نشئه تر لیک
ماییم و فشار این خماری
زاییده تمام گاوهامان
رفته سرزا، خبر نداری؟

هم‌شاگردی

گوجه خریده‌ای، یک‌هفته‌ی اخیر؟!

شادید و بی غمید، بی قرض و قسط و وام
این شادی و خوشی، همواره مستدام
چندی دگر شود، در فصل امتحان
ایام غم شروع، شادیِّتان تمام
استاد گیرد از، کل شما یهو
با نام امتحان، بدجور انتقام
دور از وجودتان، هر گونه دیو و دد
دور از وجودتان، استاد بی مرام

عنوان