شعر طنز

تبدیل به ریال

بگو:«حَوِّل لنا پولاً به مقدار کمی اَحْسَن»ْ
که این تحویل پول ما دعایی مستحب دارد

تو هی صفر از تهش کم کن، بگو «سودش چه شد آخر؟؟»
زمانیکه پدر در خانه اش شش تا عزب دارد

شعر طنز

اندر احوالات “ژنزاده”

الژِنُ وَالژِنْ «وَ مٰا اَدْرٰاکَ مَا الژِنْ» ای پسر؟
چند سالی میشود در کار ژن افتاده ام

هر شب از صندوق ژن،ژنهای عالی میبرم
من برای بردن ژن دائما آماده ام

شعر طنز

آخرین فرصت

باید این یک ماه آخر هر چه داری رو کنی
گند هایی را که تا حالا زدی جارو کنی

باید از این فرصت کم بهره ها برد ای رفیق
رای مردم را به صد ترفند و فن پارو کنی

شعر طنز

خَلَف کوروش گریخت!

دختر شاه که با پول و جواهر در رفت
خواهر شاه که با شیره ی خشخاش گریخت

این پدر سوخته با بطری مشروب گریخت
آن پدر سوخته با منقل و منقاش گریخت

بداهه سرایی شاعران راه راه

منشور حقوق شهروندی

ای هموطنم که سربلندی! با حق خودت تو چندچندی؟
کردیم برات رونمایی، #منشور_حقوق_شهروندی

عنوان