آشنا می‌گوید یک بشکه آب سنگین‌تر است

چهل نامه خانگی رئیس جمهور

دسته پلی‌استیشنم دکمه شوتش خراب شده، با پهپادت یک دسته سالم به همان آدرس سابق ارسال کنید.

سعدی و وام یارانه

منّت خدای را عز و جل

صاحب‌دلان، لب و  دهان  و دندان و بینی در  جیب ماسک مراقبت فرو  برده و بی‌دلانِ  بی‌ماسک،  خلعت و  پیژامه و  قبای پدر  پاره  کرده و  خواهر از آن ماسک‌های مامان‌دوز دوخته در طرح و رنگ‌های مختلف.

در موریس گِل لگد می کنم

خوب شد چکمه پایم بود

هم اکنون در این جزیره مشغول لگد کردن گل رس هستم و می خواهم یک تنور درست کنم و رس شان را بکشم و پدر همه شان را بسوزانم.

خر نامه

خرخوار: خوردن بیش از حد، سیری ناپذیر. آقازاده. نجومی خور. مختلس. رئیس صندوق ذخیره فرهنگیان. ب.ز  م.ج  خ.ر  س.گ

نامه قطب به حوزه هنری لرستان

هوزه

اول آنکه واحد موسیقی هوزه هنری را مجاب نما تا تار تمام تارها را تعویض نمایند و سه‌تار از سبیل مریدان را جای‌گزین نما تا هنری‌تر بنوازد آشنا را.

عنوان