احساس سوختن

آتش زدی تمام گلستان خلق را
یک غنچه هم برای خودت وا نمی‌شود

عبرت

آتش گرفته سخت در آغوش شهر را
مسئول شهر گم شده پیدا نمی‌شود

درددلی با دلار

بیا غول گرانی را مهارش کن بکش پایین
بکش پایین و با پس گردنی راهی قوری کن

بدیهیات

ارررتش صهیون که با زنبووور ساقط می‌شود
غاصب صهیون دگر سرباز می‌خواهد چکار!!!؟

خارج از رده

عنوان