تو دلِ تاریخ

در مسیر آزادی

ساواک بسیار تلاش می‌کرد تا فعالیت‌هایش را محدود کند؛ ولی او با یک نگاه «برو بینیم بابا! گنده‌تر از توهاش هم نتونسته» ساواک را هیچ و چه بسی کمتر از هیچ هم حساب نمی‌کرد و بی‌پروا یا به عبارتی، بی‌کله در نشر افکار امام می‌کوشید.

ذکر استاد نادر ابراهیمی

مردی تا ابد دوست‌داشتنی

نقل است چون زاده شد، لَختی تامل نمود. اطراف و اکناف را به طرفه‌العینی از نظر گذراند. هنگامی که فضا را مساعد دید چند ونگ مبسوط و جانانه‌ی گوش‌کَرکُن بزد. سپس آرام گشت و گفت: «خب دیگر گریه و زاری و این سوسول‌بازی‌ها بس است. برویم و بنشینیم و بنویسیم که به غایت از برنامه عقب هستیم.»

«ناپلئونی رِ» بیارید

نامدگان و رفتگان

درنهایت قضیه این‌جورکی‌تر شد که ساعت ۳۰ بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ عملیات «الی بیت‌المقدس» با رمز «یاعلی بن ابی‌طالب» به قصد آزادی خرمشهر آغاز شد. این عملیات در چند مرحله و با کش‌وقوس‌ و زدوخوردهای فراوان بین طرفین ادامه داشت‌.

ذکر کتاب

یار غار

آورده‌اند روزی جمعی از دانشجویان، یارِ ما «کتاب» (کثرالله چاپه) را بدیدند که بر درختی تکیه کرده و هق‌هق‌کنان می‌گرید. او را گفتند: «علت چیست؟ شیطون بلا! نکند عاشق شده‌ای که همانند جوان بر درخت تکیه نموده‌ای؟»

تو دلِ تاریخ

در آرزوی آزادی

سال‌های حضور در زندان و دم‌‌خور بودن با مبارزین و روحانیون و داداشی شدن با آن‌ها، روابط او را با قشر مذهبی و مخالف رژیم تقویت کرد. به همین سبب بعد از حوادث ۱۵ خرداد برای دومین بار بازداشت شد و برای سرکشیدن آب خنک به زندان رفت.

عنوان