دست‌نوشته های یک کارگر چاپ‌خانه

امید با سس اضافه

حوصله ناراحت شدن ظریف و خواندن استعفایش در اینستاگرام آنهم در عکسی با پس زمینه لجنی و رنگ متن سبز روشن ندارم. ممکن است نمره چشمم هم بالاتر برود.

خاطره‌نگاری در یک دایره مهم در اداره کار

خندوانه‌ی کاری

با برچسب شبرنگ دار و فونت نستعلیق رویش اسم اداره را نوشته بودند: اداره بیخیال کردن مردم از پیدا کردن کار. خیلی کیف کردم. برای همین گفتم کارمندان صندلی ها را مثل خندانه در سالن انتظار بچیندد و جلوی متقاضیان پانتومیم بازی کنند.

بررسی یک اپلیکیشن کاربردی

میشه یه لحظه نباشی؟

قدرت تکلم با ته دیگ سیب زمینی و درب قابلمه، لذت بردن از تماشای خود هنگام باز شد یهویی دوربین جلو، حال کردن از شنیدن موسیقی با سیم گره خورده هندزفری، اینها تنها بخشی از امکاناتی است که مخ‌تپ با گرفتن هزینه های مصوب اتحادیه مواد فروشان به شما ارائه می کنند.

گزارش یک دورهمی در کله پاچه ای

پس چی شد این کله؟!


بن سلمان سرش را محکم روی میز میکوبد و به بن احمد می‌گوید: یک السیگار میدی؟

بن احمد می‌گوید: الپاکت قبلی را هنوز به من نداده ای ها.

بن سلمان می‌گوید: کدام؟

بن احمد می‌گوید: همان که بعد از حمله الپهپاد های چوبی یمن از من گرفتی.

یک هفته از یک کارمند

هیولای کارتی

وقتی آن نصف دیگر کارت داشت از دستگاه بیرون می آمد، خدا را شکر کردم که آن هفت هشت میلیون نفری که برای کارت ملی ثبت نام نکرده اند، ثبت نام نکرده اند

عنوان