"بیدار کن طرب را بر من بزن تو خود را
چشمی چنین بگردان کوری چشم بد را"
در اینجا شاعر خطاب به یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات می گوید که بیا و کنسرت ها را از دست این متحجران دلواپس نجات بده و کاری کن که چشم شان درآید ورپریده ها
یکی از ویژگی های بارز ما برنامه ریزی برای تعطیلات است که البته در بیشتر موارد انجام نمی شود. البته آن هم تقصیر خودمان نیست، بلکه تقصیر روز شنبه است که با روز شروع تعطیلات هم زمان نمی شود. مثلا ما می گوییم از شنبه شروع می کنیم ولی تا شنبه ی مذکور بیاید، تقریبا یک هفته از تعطیلات گذشته و ما که تعطیلاتی ناقص را پیش روی خود می بینیم دیگر حس انجام برنامه ریزی برایمان نمی ماند؛ امید است مسئولان رسیدگی کنند.
شکل برگزاری مهمانی به این شکل خواهد بود که یک بیل بیلک تکنولوژیک ( در ایران نام هر چیز را که ندانیم، بیل بیلک می گذاریم) می گذارند وسط خانه بعد از آن یک نور می زند بیرون که اعضای فامیل یکدیگر را در آن نور می بینند، ( مثل فیلم ها)، یعنی عملا دست دادن و روبوسی و این چیزها حذف می شود. خیلی هم عالیست.
یک دستگاه ساحل چند کاره: در این ساحل هم می شود سکانس عاشقانه ساخت، مثلا دختر و پسری که عاشق هم هستند اینجا دنبال هم بدوند. هم می شود سکانس امیدوارانه ساخت، مثلا در غروب ساحل پسر دختر را دلداری دهد. و هم می شود سکانس دلتنگانه ساخت. مثلا دختر که دلتنگ عشقش شده گریه کند و در آن قدم بزند.
معصومه ابتکار: یعنی توی حلب درگیری و جنگ بوده؟ عجیبه! پس چرا من بشار اسد رو توی مراکش ندیدم؟! یعنی مونده بود تو سوریه؟
بی بی سی فارسی: حیف شد. خیلی خوب پیکار می جوییدن. البته یکم ابله بودن. ما بهشون می گفتیم پیکار جو ولی خودشون به خودشون می گفتن تروریست.