دانشجویان هم که پر تابلو بود میخواهند کلاسهای دانشگاه را بپیچانند، هی سوراخ سمبههای سفارت را انگولک میکردند و هربار یک سند خصوصی از همکاریهای امریکا و برخی از اعضای دولت موقت و دیدارهای مخفیشان گیر میآوردند. کار داشت بیخ پیدا میکرد که دولت گفت: «اصلا شما مگه درس و مشق ندارید؟ بیخیال نشید استعفا میدما»، سپس استعفا داد و رفت.
پناهجویی که توی قفس مورد مواظبت قرار نگیرد، پسفردا که بزرگ شد عین برخی پناهجویان در اروپا، میافتد دست یک پیرزن پولدار و توی مهمانیها نقش دوست پسر او را بازی میکند تا بتواند نان و جای گرم داشته باشد
سمیرا قره داغی
گزارش «رادیو چنج» از جلسه بشین پاشوی حزب اعتماد ملی؛
«ما نشستنکی، سرپا، رو کاغذ، با وجود تقلب، بدون وجود تقلب، همه جا، همهجوره... این دفعه به خود خود بابا رأی خواهیم داد. چرا که پس از اعتصاب غذای کشنده، دل سنگ برای بابا آب میشه، چه برسه به ما که باهاش توی حصر بودیم و کلی خاطره داریم با هم»