با خود گفت لابد پیر با این مخفی شدن میخواسته تا درسی به من بدهد، پس از درون خود متنبه شد و تصمیم گرفت حکایت را بیش از این کش ندهد. اما در لحظه آخر تصمیم گرفت تا یک سر به حیاط خانه پیر هم بزند و از قضا پیر را آنجا هم نیافت. در حال خروج از خانه برگهای را روی آینه دید و متوجه یادداشتهای روی آن شد.
شنیده ها از مردود شدن چندباره آقای کامبیز مهدیزاده ملقب به داماد رئیس جهمور در آزمون خلبانی حکایت میکند. البته با علم به توانمندیهای آقای مهدیزاده، احتمالا ایشان با بخش آیین-نامه آزمون خلبانی مشکل نداشته و در بخش شهری و نیمکلاچ نمودن هواپیما مردود شده که انصافا هم سخت است. گفته شده ایشان سخت مشغول تلاش است و حتی در منزل و زمان استراحت هم لباس خلبانی را در نمی آورد.
خیلی خوب است که شعرتان را با آواز به مادر تقدیم کنید. نگران صدای احیانا ناخوشایند خود هم نباشید. مادر که قطعا لذت میبرد بقیه هم فوقش برای چند لحظه گوشهایشان را میگیرند.
او شخصیتی عجیب دارد به گونهای که ممکن است شما گمان کنید اصلا شخصیت ندارد. با این که ظاهرش تقریبا شبیه چهل سالههاست اما در 65 سالگی رفتار و سکناتی از خودش بروز میدهد که یک فرد 18 ساله هم غلط میکند آن کارها را انجام دهد.