این شعر موضوع و پایان ندارد...

موضوع طنز نیست!

این شعر خیلی چیزها دارد مثل نازی، ارتش نازی، آقازاده، بیت المال، مذاکرات هسته ای و خیلی چیزهای دیگر... اما پایان ندارد حتی یک پایان پردرد...

بداهه سرایی شاعران راه راه

دوازده بند شهادت امام باقر علیه السلام

عقل مدیون کلامش، عشـق مرهـون تبـش

مستی افتاده به پای شهـد شیـرین لبــش

سجده معنی می‌پذیرد در نمـاز هر شبـش

حضرت روح الامین بر بارگاهش طائر است

شعر

بداهه ی شاعران راه راه در رثای امام جواد علیه السلام

زائر مشهد شدیم و نامتان را برده ایم
از سر لطف پدر، ایران پر از سلمان شده

میرسد عطر بهشت از قسمت باب الجواد
رفتن تا کاظمین از این مسیر آسان شده

بداهه شاعران راه راه

حکمت آفرینش زن

خداوندی که آمال افریده
زنان را خوب و خوشحال آفریده

از آنجایی که مانند فرشته است
برایش هم دوتا بال آفریده

شعر طنز

دولت پیر مردان

بردی تو گازم به یغما، ای ترک غارتگر من
دیدی چه آورده کرسنت، با زنگنه بر سر من؟

هی لوله لوله به لوله، گاز وطن شد گلوله
گفتی: همه جای پول کرسنت ننگ آور من