خوابهای آشفتهای میدیدم. نتانیاهو مشکی پوشیده بود و روی گنبد آهنین نشسته بود و فلوت میزد. چند مار کبری هم با قر و قمیش از زیر گنبد آمدند بیرون و چمباتمه زدند و برای من دست تکان دادند...
پیشنهاد ما این است که امسال ترجیحا شعاری انتخاب شود که ملایم، شفاف، غیرانتقادی و دارای کلمات انگیزشی و در یک کلام گوگولی باشد. از جمله این شعارهای پیشنهادی میتوان به جمله «به به غذا چه خوب است» یا «غذای سرخ کردنی آری یا خیر؟» یا «غذا بخور قوی بشی، قوی مث یه شیر بشی» اشاره کرد.
سرباز سوم: قربان اجازه! گروه آخر را بکشید. بقیه گروهها بیدارتر میشوند.
فرمانده: باز تو نشستی شبها برنامه تا ثریا دیدی. حقته که بمیری مزدور. کیو کیو کیو!
خیاط آمد و پس از ابراز تملقات فراوان در محضر پادشاه گفت: اعلیحضرت دستور بفرمایید چه بدوزم برای قامت مبارکتان؟ پادشاه گفت: چیزی بدوز که هر زنی مرا دید کف و خون قاطی کند و جذب و مطیع من گردد. خیاط گفت: اگر زنهای زیادی مجذوب شما گردند چه؟!
پادشاه: چه و کوفت! چه و زهر زنبور ملکه! خب همه را به قصر میآوریم دیگر!
مراسم شروع شده بود. گردوهای سلطنتی درون خرماهای سلطنتی قرار داده شده و روی آن پودر نارگیل سلطنتی ریخته شده بود. پلاکاردهای مشکی متعددی با محتواهای غمناک مانند اشاره به چیدن گلی که بیشتر به باغ های انگلستان می دهد صفا توسط گلچین روزگار، روی دیوار کاخ دیده میشد.