نگاهی به ترانه‌های فولک وطنی
دِ آروم بگیر!

راه راه: تو رو از دور دلم دید اما
نمی‌دونست چه سرابی دیده:
از آثار زیانبار گریم غیرمنطقی معشوق، به خل‌ِچل شدن عاشق اشاره کرده‌اند. تا جایی‌ که بنده‌خدا تعارف را کنار گذاشته و رک و راست می‌گوید «اون‌که دیدم سراب بوده». آدم به عشق‌اش می‌گوید سراب؟ این ادب است تو داری؟

 

من دیوونه چه می‌دونستم
زندگی برام چه خوابی دیده:

این را که خودم شخصا رفته‌ام بررسی کرده‌ام! هشتاد و خرده‌ای درصد از آن‌هایی که عشقی را از دست می‌دهند، همه‌اش را می‌اندازند گردن زندگی و چرخ و سرنوشت و شانس و پیشانی! حالا خوب‌است همه‌مان شاهد روزهای جوّگیری‌ سابق‌شان بودیم.

 

نمی‌دونی نمی‌دونی ای عشق
کسی که جوونی‌شو ریخته به پات…:

اینجا دارد به عشق می‌گوید «نفهم»…

 

… واسه اینکه تو رو از دست نده
چه عذابی چه عذابی دیده:

بیت استفهام انکاری است. در واقع به نفهم فوق الذکر می‌گوید چه عذابی؟ چه کشکی؟ و تلویحا برای از دست دادن بقیه‌ی چیزها نیز اعلام آمادگی می‌کند.

 

آه ای دل مغموم آروم باش آروم
ای حال نامعلوم آروم باش آروم:

ببینید در فضای عشق و عاشقی اوضاع آدم چقدر وخیم می‌شود که دل خودش را مخاطب قرار می‌دهد و حتی دلش را دلداری هم می‌دهد. البته بیت متعلق به دوران پارینه سنگیِ معشوق‌داری است و عاشق‌ها هنوز رویشان نمی‌شود هرگونه شکست عشقی را زرتی رسانه‌ای کنند و صحبت‌های مربوط به افراد جدید و این‌که «هزینه‌ها پس از این چه می‌شود» را بریزند توی شبکه‌های اجتماعی. پس در نتیجه فشار شکست بیشتر نیز هست.
در مصرع بعد شاعر حتی با حال‌ خودش هم حرف میزند.

 

نیستی اما هنوزم کنارمی
نیستی اما هنوزم این جایی:

ولش کنید! وقتی خودش هم به این جمع بندی نرسیده‌است که بالاخره معشوقش هست؟ نیست؟ ما چه‌کاره‌ایم که در توهمات مردم دخالت کنیم؟!

 

روزی صدهزار دفعه می‌میرم
اگه احساس کنم تنهایی:

بزرگان ادب فارسی همواره شاعران را به استفاده‌ی منطقی از صنایع ادبی توصیه نموده‌اند. صدهزار دفعه مردن خودش به‌تنهایی یک توهم مستقل محسوب می‌شود، چه برسد به این‌که بصورت روزانه نیز صورت گیرد. صدهزار دفعه دیروز، صدهزار دفعه امروز، صدهزار دفعه فردا… می‌بینید دارد با خودش چه‌کار می‌کند؟!

 

هرکجا رفتی و هرجا موندی
منو بی‌خبر نذار از حالِت:

این که همان پیامک تکراری «گلم! رسیدی تک بزن» است که در قالب ترانه در اختیار عموم قرار گرفته است.

 

اگه تنها شدی و دلت گرفت
خبرم کن که بیام دنبالت:

بیایی دنبالش که چه؟ که کجا ببری‌اش؟ دلش را با چی وا کنی؟ به نظر میرسد این‌ها مباحث انحرافی‌است که الکی مطرح شده‌اند تا برود سر اصل مطلب: تو هر وقت خواستی تاکسی آنلاین بگیری، این را هم لحاظ کن که من معمولا دور و بر خانه‌ی شما می‌پلکم و به‌ احترام آن روزها، با شما خوب هم حساب می‌کنم.

 

آه ای دل مغموم آروم باش آروم
ای حال نامعلوم آروم باش آروم:
انگار که دلش حرف نشوی نداشته باشد، مؤکدا دارد نصایح خود را تکرار می‌کند. بعد دوباره با حال خودش هم حرف می‌زند…

ثبت ديدگاه