شعر طنز
دلنوشته ای به هلال ماه شوال

راه راه:

به زیر باد کولر جان پناهم
درآمد از نهادم، آه، آهم

ز فرط تشنگی خوابم همیشه
شبیه بانوان پا به ماهم

شدم از دوری تو رو به قبله
و یک ماه است بی تو زا به راهم

در این شبها دعایم رؤیت توست
شده پر رفت و آمد سجده گاهم

ز بس دارم هوای ماه رویت
تو را از خالق این ماه خواهم

برای دیدنت ماه شب عید
بیندازم هوا حتما کلاهم

کنون چندی ست همراه عیالم
به سوی آسمان باشد نگاهم

به صورت غصه و در دل تبسم
خدایا بنده آبِ زیرکاهم

ثبت ديدگاه




عنوان