نگاهی به جغرافیای بازار تهران
شما سالمید!

این روزها بازارها شلوغ ترین جای دنیا هستند و از آنجایی که ما همه کارها را تحت فشار بهتر انجام می دهیم احساس وظیفه می کنیم که مبادا سال تمام شود و فشار بازار را تجربه نکرده باشیم. هر طور شده سری به آن می زنیم. در این مطلب اطلاعات ناچیزی از جغرافیای بازار را با هم مرور می کنیم.

محدوده:
بازار تهران بر اساس نقشه، محدود بین خیابان های مولوی و پانزده خرداد است. البته فقط بر اساس نقشه و گرنه جای جای شهر را می توان بازار فرض کرد. وسعت آن هم برای هر کس عددی است. بستگی دارد شما بازار را چگونه تعریف کنید! ولی قرار است به زودی مهندسان بیکار را برای تخمین وسعت آن مشغول کار کنند.

پستی و بلندی:
بازار دارای چند دره و تپه است. اگر قصد سفر به بازار را داشتید سعی کنید نگاه های خود را تقسیم کنید. پیشنهاد می شود که با یک چشم اجناس را ببینید و حسرت بخورید و با چشم دیگر به پستی بلندی ها توجه داشته باشید که اگر گرفتارشان شوید علاوه بر حسرت خوردن، ناخودآگاه بد و بیراه هم بر زبانتان جاری خواهد شد.

جمعیت:
راجع به هیچ چیز بازار نمی توان قطعی صحبت کرد. جمعیت آن به ایام و مناسبتها بستگی دارد. گاهی پر جمعیت ترین جای کره زمین است. در ایام نوروز هم به شدت مهاجر پذیر است.

صنایع و محصولات:
در بازار همه چیز پیدا می شود. البته این همه چیز باعث پر آب شدن جویهای بازار شده است. آن هم با آبی که از لب و لوچه رهگذران جاری می شود. بهتر است هر چه زودتر فکری به حال این آبها کرد تا بیهوده هدر نروند.

کشاورزی:
در بازار کشاورزی تعطیل است. طفلکی ها جایی ندارند که کشاورزی کنند. اما انواع و اقسام میوه، سبزی و حتی میوه های جنگلی در آن پیدا می شود. گاهی هم بذر به وفور یافت می شود، بذر امید. اهالی بازار هم در کاشتن این بذرها در دل خبره هستند.

دامپروری:
دامپروری بازار پیشرفت چشمگیری داشته حتی با اختلاف می توان آن را در رتبه یک دنیا قرار داد. بعضی از اهالی بازار به شدت به این دامها وابسته هستند و به خوبی از این ظرفیت استفاده می کنند. این دامها خیلی پیچیده تر از آن هستند که ما از آنها شناخت داشته باشیم. اما می توان حس افتادن در این دامها را به خوبی تجربه کرد. یکی از این دام ها لامپ هایی است که چشم زبان بسته را گول می زنند. شما ممکن است چیزی بخرید و وقتی به خانه رسیدید با چیز دیگری رو به رو شوید و فورا یک وقت چشم پزشکی بگیرید اما به خودتان اطمینان داشته باشید، شما سالمید.

جریان شناسی:
جریان در بازار به شدت پیچیده است و هیچکس نمی تواند ادعا کند که همه چیز را می داند. مثلا در بازار ممکن جریان پرفشاری شما را به سمت یک لباس فروشی ببرد یا به یک کبابی بکشاند و مجبورتان کند سه بطری آب معدنی بنوشید تا آبی که از لب و لوچه تان رفته را جبران شود. ولی خب در بازار نمی توان برعکس جریان حرکت کرد چون هم بدنتان کش میآید و هم رهگذران صفت های جدیدی برای پدر و مادرتان پیدا خواهند کرد.

ثبت ديدگاه




عنوان