عکسی که آمد به شکل یک نوع قارچ بود که خودش و اطرافش ابرهای کومولوسی هستند. همانها که شما بیست بار از ما پرسیدید و ما اشتباه جواب دادیم و بعدش آن پس گردنی را نوش جان کردیم. فکر کنیم حالا دیگر یاد گرفتیم.
تاجران و جهانگردان وقتی در جهان گشتند فهمیدند که شاه، دست تنها خسته میشود و شاه خسته حالی به احوالش نمیماند و نمیتواند به حرمسرایش هم برسد، چه رسد به اداره امور کشور.
برخی از آنها نسخههایی تجویز میکردند که توی قوطی هیچ عطاری پیدا نمیکردی و استفاده از دود عنبرنسا برای آنها حکم چای نبات مادربزرگان را داشت و برای هر چیزی تجویزش میکردند.
فکرش را بکن نشسته باشی توی دفترت و چای هورت بکشی یکهو رهبر مملکت را ببینی که بالای سرت ایستاده و با خندهای میگوید: «خسته نباشید.» آن وقت تو ندانی چای را سر بکشی یا تعارف بکنی یا بگذاری سرجایش و همانطور استکان به دست بمانی!