در زبان فارسی کهن، مار به معنی سلامتی و برای مثال بیمار ( بی+ مار) یعنی فردی که بدون سلامتی و یا مریض است. حال به همین ترتیب با بررسی آمار (آ+سلامتی) در می یابیم که به واژهی کاملا بی معنی و چرندی رسیدیم و این مار اصلا اون مار نیست.
سیمرغ کمی فکر کرد و بعد گفت:«این قضیه بو دارهها. از خیرش بگذر. تهمینه بفهمه شر میشهها.» رستم گفت:«تهمینه بعد سهراب، دیگه منو بلاک کرده. میگه من بیعاطفهام. من بیعاطفهام سیمرغ؟ اصلا همش تقصیر همین فردوسیه، یه کاری کرده که همه منو دیس کنن!»
هرگز خودتان را جای بچهتان نگذارید
اگر میخواهید با این استدلال، به یک فرزند اکتفا کنید، هیچ وقت سعی نکنید حس او را درک کنید. چرا که استدلالتان از سه جهت چاک خواهد خورد.