تقدیم به جناب کری

ز کرامات فراوان تو این ما را بس
شب یلدای توافق، شب احیای تو بود
مثل پروانه، ظریفی که به دورت می‌گشت
سخت می‌سوخت ولی عاشق گرمای تو بود
شادی‌اش دیدن لبخند و سلامی از تو
غصه‌اش دست تکان دادن و بای‌بای تو بود

روایت هفته

بی‌صلاحیت

این، خسته شده شدید و نائم شده است!
آن، ضربه ی مغزی ملایم شده است!
قطعا نشده کسی در اینجا مفقود!
ما چشم نهاده ایم و قایم شده است!

دیگر بلدی نمانده است

بلدیه!

یک‌بخشی از امور ما به خارج مربوط است، خارج هم که به ما مربوط نیست. من مسئولیت نمی‌پذیرم، اصلا بلد نیستم.

مروری بر کتاب «ضامن‌های معتبر»

اقتصاد مقاومتی به زبان طنز

بچه به دنیا آمد، اما چون نارس بود باید دو سه ماهی توی بیمارستان زیر نظر پزشک‌ها می‌ماند تا تلف نشود. توی این چند ماه مش اسماعیل یک پایش بیمارستان بود و یک پایش مغازه.

پیشنهادات صداسیما بعد از دریافت دستور همایونی

صداو شلغم

با روال پیشنهادی جنابتان عنوان سازمان از"صداوسیما" به " صدا وشلغم" یا" شیپورچی" تغییر یابد.