فروشنده

با ساز هر دلقک

تا که ریست گردد همه امعاء و احشاءت
بی روغن کرچک، وطن را می‌فروشی باز
تا که بماند خشک شلوار و تُشک بی‌شک
به بسته‌ای پوشک وطن را می‌فروشی باز
با مریم و مستر دونالد و پَهلَوَک(پهلوی کوچک) کوکی
با ساز هر دلقک، وطن را می‌فروشی باز

در گرانی

بیچاره نموده‌است هم او جاهل و دانا

آجیل و کمی موز و کمی گوشت گران است
پس کودک ما را چه کند راشد و برنا
هر کس به طریقی بکند نرخ فزون تر
آن یک به سمند و دگری نیز به رانا
باید که تشکر بکنم از خود دکتر
کوشیده که بالا ببرد باند ز پهنا

بودجه ریز

چرخ ادب از دوسه‌جا پنچر است!

تازه! شنیدم خود استاد گفت:
چرخ ادب را به مَثَل اختر است
گفت یکی: اختر چرخ ادب،
حضرت استاد! کسی دیگر است
گفت که: پروین و زمانش گذشت
حضرت ایشان ژن‌شان برتر است

شاه نو!