به بهانه شکست در گیشه

نگاهی به فیلم قربانی‌ها

داستان از آنجایی شروع می‌شود که یک دانشجوی دکتری الهیات که روحانی هم نیست به طور کاملا کاملا اتفاقی اتفاقی در خیابان با یک خانم جوان و محترم برخورد می‌کند.

شب طنز «گریه بلد» ها!

حاشیه نگاری نطنز ۱۶

حدود ساعت ۱۸ سالن پر شده بود و صدای صندلی هایی که حوصله ی بلند شدن نداشتند و روی زمین کشیده می شدند، به سالن اضافه شد.

خرده‌روایات شاخ‌المسافرین از سفر به افغانستان

قسمت دوم: سرزمین آریایی‌ها را قورت بده

مزار رابعه در شهر بلخ است ولی در ابتدای این سَرَک(جاده محلی!) هم یک یادبود از او گذاشته‌اند. تا هم اگر گذر طالب‌ به اینجا افتاد، بیفتد بمیرد از غصه. و هم این هزاران هزار NGOخارجی که ریخته‌اند توی ولایات و ضمن دریافت حق مأموریت نجومی و فوق‌العاده‌ی سختی کار، می‌خواهند مثلا جایگاه زن را به مردان جهان سوم حالی کنند، بفمهند با کی طرف‌اند.

بچه‌های خوشبخت یک ملت گریه‌بلد

بچه‌ یک مجری: بابای من هر وقت از سرکار میاد داد میزنه ما خییییلی باحالیم؛ فکر کنم ادمای باحال خوشبختن دیگه.

قدرت خرید




عنوان