تلویزیون یه بازیکن ۱۷ ساله لیگ برتری رو نشون میداد که چند صد میلیون با تیم جدیدش قرارداد بسته بود. بابام آهی کشید و به مامانم گفت: "نیگا با این سنش چه پول و پله ای به هم زده. اونوقت من هنوز باید به این نره خر پول توجیبی بدم!"
هنگام ورود هیئت خارجی به ایران، شاهنشاه دستور داد تمام دیوارهای مسیر بندر تا تهران سفید شود و چون رنگ کم آمد، دستور دادند تا ملت، ماست، خامه و پنیر را به دیوارهای مسیر بکشند
بر روی صندلیام نشستهام و دارم تاب میخورم که بانو موگیرینی از در وارد میشوند. عطر وجودشان صحنه را پر کرد. لحظهای با هم چشم در چشم شدیم، لبخندی زد و رفت. در دل به خود «ای شیطون!» میگویم و قند در دل آب میکنم.