ماجراهای خانواده در دسترس (قسمت چهارم)

کفگیر

پدرم میگوید این مهمانی ها باعث میشود که بفهمیم به چه کسی رای دهیم. برادرم هم از این مهمانی ها خوشش می آید. او می گوید چهارسال پیش غذا ها خوب نبوده و غذاهای دیر هضم داده اند و الان غذاها خوب شده است

نظرات مردم پیرامون مناظره سوم

اکسپورت اورینتد مملکت خراب است…

با دیدن اون پارچه ی سبز و نبات اولش تحت تأثیر قرار گرفتم که به آقای رئیسی رای بدم ولی حالا که معلوم شد انتخاباتی بوده، قطعا به آقای روحانی رای میدم که نه تنها دم انتخابات بلکه تو این چهار سالم چیزی ازش بهمون نرسید که فکر کنیم انتخاباتیه.

اندر احوالات نمایشگاه کتاب نرفته ها

شهر آفتاب کجاست؟

کمالی تاحالا نمایشگاه نرفته بود برای همین شروع کرد به خیال بافی کردن: «آخ چون پسر، می ریم اونجا، مردم توی صف وایسادن تا آخرین کتاب نویسنده ها رو با امضای خودشون بخرن... همیشه آرزو داشتم یه جایی برم که همه کتاب می خونن و دارن برای کتاب خریدن پول خرج می کنن... وای! نمایشگاه کتاب چقدر هیجان داره...».

شعر طنز

وعده صد من یه غاز

در پی رای است به هر ضرب و زور
از در و همسایه و فامیل دور
کرده حساب همه حتی قبور
از قبل شام و بساط سرور
همره اسباب ایاب و ذهاب
انتخب ینتخب انتخاب

بازجویی از یک بیش فعال اقتصاد مقاومتی

خدایی مسخره کردی!

نماینده وزارت امور خارجه شکایت کرده که تو با تولید خیارشور باعث شدی چند تا شرکت فرانسوی که بعد از سفر هفت تا وزیر راضی شده بودند برای صادرات خیارشور با ایران قرارداد ببندند منصرف بشن و این به بهبود تصویر ایران در جامعه بین الملل که بعد از برجام اتفاق افتاده بود ضربه زده!