درد دل‌های یک پسر

انشای پسرانه به مناسبت روز دختر

خواهرمان همیشه پشت سر ما می‌آید تا درِ سُس و کیف و کمد و یخچال را ببندد. او حتی شب‌ها ساعت‌مان را کوک می‌کند تا مدرسه‌مان دیر نشود.

چگونه وعده ندهیم

چهار زنگ و نصفی

ما نتیجه می‌گیرم که دوران نامزدی، دوران شیرینی است اگر با هم بستنی دوقلویمان را نصف کنیم. این بود انشای من.

فرزندآوری و حوداث بعد از آن

نی‌نی پارتی

دیشب مراسم سیسمونی‌چینی پسردایی‌مان بود. این‌بار دیگر بابا نگفت که مامان به جشن نرود. مامان انقدر دنبال خریدن وسایل سیسمونی با زندایی‌مان به بازار رفته بود

در آینده می‌خواهید چکاره شوید؟

منشی سخت‌کوش

خواهرمان شغل راحت و ریلکسی دارد، چون هر وقت بابا و مامان از او سوال می‌کنند که چکار می‌کنی تا می‌آید جواب بدهد خوابش می‌برد و به قول مامانمان جنازه می‌شود.




عنوان