شاگردان چون این پیشنهاد را شنیدند گریبان پاره کردند و داشتند به سمت بیابان میدویدند که ناگهان منکری گفت صورتی پاستیلی؟ رنگ گنبد؟ مگر کلیسای سنت باسیل روسیه است؟ باور میکنید؟ مریدان چون این بشنیدند بر سر منکر فرو ریختند و ۲۰۰ چوب زدند و پس از آن با حرکت دست شیخ آرام بگرفتند.
گاهی هم بدون قصد و همانطور هِرتکی و از جهت خنده، با یک «هش»، سر خر را کج مینمودند و بدان سو گسیل میشدند. القصه مملکت بدینگونه پیش میرفت تا سنه ۱۳۵۷ که خر به سمسابی افتاد و بیرونروش پیدا کرد و دیگر به نیکی رکاب نمیداد.
سلطان محمد خوارزمشاه این وضع را که میبیند مدام به ملامتکنندگانش شیشکی میآید و میگوید با آن مملکتداریمان که کل ممالک محروسه را تقدیم مغول کردیم بازهم ولیعهدمان ۱۰ سال با دودمان مغول جنگید، ته تاکتیک جنگی این خاندان پشتک زدن روی خرک آن هم با کمک زنان حرمسراست.