قسمتي از برنامه رادیو نمایشگاه كتاب امسال

فاتحه اش را بخوانید!

خب ظاهراً این بازدید کننده عزیز عمرش به دنیا نبود ضمن قرائت فاتحه‏ای برای ایشان، بشنویم تماس بعدی رو:
- مسئول هستم پر سابقه...

سهم فرهنگ از نمایشگاه کتاب!

تخم‌مرغ‏ها را دریابیم

همهمه‌ای از دور توجه‌ ام را جلب کرد. انتهای سالن گرد و غباری به‌ پا شده بود و جمعیتی بر سر و کله هم می‌ کوبیدند و آتاری‌ وار جلو می‌ آمدند. جلوی جمعیت نیز آقای نویسنده به همراه دو مامور در حال فرار بود و با دست موهای تافت زده‌ اش را سفت چسبیده بود که مبادا از دلبری‌ اش چیزی زمین بریزد.

در یک گروه تلگرام کتابخوانی

روزی روزگاری…

کتابدار: سلام دوستان. امروز هم طبق معمول کتاب‌ها و نویسنده‌ها و نوشته‌های خوب رو به هم معرفی می‌کنیم. امیدوارم بتونیم اونا رو سرلوحه زندگی قرار بدیم.

فرار از انباری

کتاب دینی: نخیر برادر! شما لطفا صحبت نکنید!
کتاب روشنفکری: ای ضد مردم‌ها! تا به کی می‌خواهید که فکرها رو سرکوب کنید؟