آنچه این کتاب را خواندنیتر میکند، نه فقط سوژهها بلکه نگاهیست که عبدی به این سوژهها دارد: نگاهی شیطنتآمیز و دقیق که اگر به علت آن توجه کنیم گاهی تلخ هم هست.
آوردهاند روزی جمعی از دانشجویان، یارِ ما «کتاب» (کثرالله چاپه) را بدیدند که بر درختی تکیه کرده و هقهقکنان میگرید. او را گفتند: «علت چیست؟ شیطون بلا! نکند عاشق شدهای که همانند جوان بر درخت تکیه نمودهای؟»