چوپان گفت "حالا چرا پرونده سازی میکنی؟ بگویم گوسفندت داشت چکار میکرد؟ اصلا مگر چقدر پول پشم گوسفندت میشود؟ میگویم پدر زنم پولش را حساب میکند. ما را به پشم تو امید نیست، رای برسان!"
در نطق میان و پیشِ دستور
هی بوق به پشت بوق آری
(هی بوق به پشت هم میاری)
هر روز شُدید نشئه تر لیک
ماییم و فشار این خماری
زاییده تمام گاوهامان
رفته سرزا، خبر نداری؟