چه شد که رستم، رستم شد؟

کد ضد‌گلوله‌ی کانتر

باید برویم به پناهگاه! پناهگاهمان کجا بود؟ تازه مرد همسایه با زیرپیرهن و شلوارکش ایستاده بود روی پشت‌بام و داشت برای برادرزاده‌های همسرش در گروه دورهمی فامیلی محتوا تولید می‌کرد.

عملیات نجات

ماجراهای رستم ۲

رستم و هفت خوان کنکور

پسر گفت:«اول اسمتو بگو.» رستم بادی به غبغب انداخت و گفت:« منم رستم زابلی پور زال!» پسر گفت:«ها؟» رستم گفت:«رستم دستانم من، یل سیستان.» پسر گفت:«اینا همش اسمته؟» رستم کلافه گفت:« رستمم بابا.»

ماجراهای رستم ١

رستم و پری مجازی

سیمرغ کمی فکر کرد و بعد گفت:«این قضیه بو داره‌ها. از خیرش بگذر. تهمینه بفهمه شر میشه‌ها.» رستم گفت:«تهمینه بعد سهراب، دیگه منو بلاک کرده. میگه من بی‌عاطفه‌ام. من بی‌عاطفه‌ام سیمرغ؟ اصلا همش تقصیر همین فردوسیه، یه کاری کرده که همه منو دیس کنن!»




عنوان