نطنز 26

ما قند معمولی، شما پلی‌ساکارید!

نطنز 25

خواب دیدم که شاه شاهانم!

نطنز 25

حیوانات وحشی جنگل حامی آهوها شدند!

حاشیه نگاری نطنز بیست و ششم

عینک قبلی‌ام را دور نینداخته بودم

یاد اولین نطنز در سالن سوره افتادم که راه را گم کرده بودم. وارد شدم. ساعت شش‌وربع بود. اندک جماعتی نشسته بودند. با خودم فکر کردم هر کدام چه مسیری را طی کرده‌اند که امشب اینجا باشند. چقدر قانون‌مدار نشسته‌اند تا در باز شود.




عنوان