فی المجلس، به هوش موروثی دریافتیم به زبان شمال خودمان برای عرض تشکر پیشنهاد پیشکشی یک زوجه دادهاند. دست و پا شکسته عرض کردیم: «وی آر خیلی زن در حرمسرا مسیو. تنکی یو.»
این قصهای است که شیرین هربار برایم تعریف میکند البته اینکه قصهاش چقدر صادقانه است را نمیدانم.شیرین از همان کودکی عاشق دوره قاجار بود البته به جز بخش امضاکردن قراردادها و عهدنامههایش.
مردک! این امورات چه دخلی به رعایا دارد که کاج جلوی چشمشان باشد یا نباشد؟! ما تازه از بلاد فرنگ به بلد طهران آمدهایم باید جشن کریسمس را به طور مبسوط برگزار کنیم تا ملت هم پروگرس کنند! کاج را بر بام شمسالعماره علم کنید، ریسهبندی هم یادتان نرود.