مشاور کاغذ را گرفت: «پس از حمد و ثنای حضرت همایونی لازم است به محضر مبارکتان برسانم که دیگر قادر به حضور و معالجه حضرتتان نیستم و ترجیح میدهم آبمروارید رعیت درمان کنم. استعفای بنده را بپذیرید و اگر درد غلبه کرد، همچون گذشته خودتان بمالید تا تسکین یابد. هرچند دستمزدهای قبلی ما را هم نصف و نیمه پرداخت کردید ولی بابت این تجویز آخر هم طلبی از شما ندارم. طبیبالاطبا»
پس از این اتفاق فرخنده دستور دادیم ادمینها به نام حضرتمان استوری بروند و پست گذارند که این همه خیروبرکت از تدبیر شاهنشاه است و رعیت دعاگو باشند و شکرگذار و لایک دهند و فیو زنند که محبوبیتمان بالا رود. به امید تیک آبی.