بخشی از دفتر خاطرات محرمانه محمدرضا پهلوی

ما فرار کردیم!

ما آمده بودیم که انور سادات تخت خودش رِ تعارف بزند. یک کف دست مملکت باز چی هست که بخواهد دو پادشاه داشته باشد. این خارجی‌ها احترام سرشان نمی‌شود کلا.

فتوکاتور شاهنشاهی

خاطرات خاک بر سری

بررسی ابعاد شکست اشعار پهلوی‌هراسان به دست فرهنگ عامه!

ضایع شدن یک پهلوی‌هراس

و به عنوان آخرین تیر ترکش خود می‌گوید: «عشق بندر زوره». اما اهالی بومی حتی از فرهنگ ازدواج اجباری نیز راضی هستند و پاسخی جز«اوفی اوفی» نمی‌دهند و...

نگاهی طنز به تاریخچه سازمان مجاهدین خلق

در جستجوی پدر| باباشاه!

مسعود برای اینکه در زندان احساس بی پدری نکند تصمیم می‌گیرد، شاه را به عنوان پدر سازمان در زندان اعلام کند...




عنوان