در آینده می‌خواهید چکاره شوید؟

منشی سخت‌کوش

خواهرمان شغل راحت و ریلکسی دارد، چون هر وقت بابا و مامان از او سوال می‌کنند که چکار می‌کنی تا می‌آید جواب بدهد خوابش می‌برد و به قول مامانمان جنازه می‌شود.

هرچه قول‌هایت بزرگ‌تر باشد، راحت‌تر باور می‌شود

طبعِ قول، سرد است

بابایمان وقتی حرفش تمام می‌شود می‌رود کولر را خاموش می‌کند. من فکر می‌کنم قول دادن یک چیزی است که آدم وقتی اسمش را می‌شنود سردش می‌شود و کولر را خاموش می‌کند.

علت‌هایی برای دوست داشتن آلودگی هوا

بسیار سفر باید تا پا شود تهران

ما می‌خواهیم این پیک‌ها را به مسؤولان هدیه بدهیم شاید به کارشان بیاید. پدر ما می‌گوید این تعطیلات همه را خوشحال می‌کند بویژه مسؤولان را. در این تعطیلات ما به شمال می‌رویم و ریه‌های خود را از هوای تازه شمال پر می‌کنیم تا بتوانیم به مقاومت خود ادامه دهیم.

موضوع انشا: جنبه

بلند شو بی‌جنبه

ما هم برای شوخی از پشت هلش دادیم و او دو طبقه پایین افتاد و مثل خمیربازی چسبید به زمین. ما خیلی خندیدیم؛ ولی سعید به‌خاطر بی‌جبنه بودنش هرچه بهش می‌گفتیم پاشو، پا نمی‌شد و همانطور که روی زمین خوابیده بود با گریه می‌گفت نمی‌توانم پاهایم را حس کنم!