نمیتونم مجوز بدم. اینو دیگه تو همه سریالا جا انداختیم دختر یا باید بر و رو داشته باشه یا پول و پله حسابی! تا یکی مثل خان عین مار بپیچه دور درخت و آهنگ تیتراژ احساسی براش مونتاژ بشه
یحیی با پسردایی وارد پادگان می شود. پادگان هم سرجایش است. یحیی در کمال آرامش کار راوی را زیاد می کند. راوی الان باید افکار چند نفر دیگر از همراهان یحیی و یلدا را بلند بلند بگوید.