از مریدان نقل است که سالی برای رفع حاجتی از مردی مظلوم، به گمرک داخل بشد. به اشتباه، مردی نامعلوم الحال وی را نافرمانی بگفت و او را در صف انتظار مغموم کرد. رعشهای بر اندامش افتاد. نعرهای بزد و گریبان چاک چاک کرد.
وزیر آموزش و پرورش: به نظر من شما یه چیزی وارد کن که به حوزه مسئولیتت هم بخوره تا فردا پشت سرت حرف در نیارن بگن بجای اینکه فکر و ذکرش مسئولیتش باشه رفت توی کار واردات. من رو ببین عبرت بگیر. اگر بجای لباس، دفتر مشق و مداد خودکار وارد کرده بودم کسی گیر نمیداد.