نامه‌ای از سر گلگی برای خواستگارهای رد کرده
ای نازنین نازی، کم ناز کن ننه! پیر شدی

از: ننه اسماعیل (واسطه‌گر ازدواج)
به: نازنین‌ بهانه‌گیر

دخترم نازنین‌جان، عرض سلام. با قیافه‌ای نسبتا عبوسی که دارم، همچنین برای تو یک کیس نسبتا ملوس دارم.
پیرو اصرارهای مادرانه‌ی پدرت بعد از تلاش‌های وافر، بالاخره توانستم یک گل‌پسر، مناسب تو پیدا کنم که حاضر است چایی لب‌سوزی که مادرت دم کرده و خواهرت ریخته را از دست تو بگیرد و بخورد تا گرمابخش معده‌اش باشد؛ ولی دخترم دست از سر فانتزی‌های اسکلانه‌ات بردار و الکی پسر مردم را رد نکن.

یادت هست بار اول یک خواستگار خیلی مناسب برایت فرستاده بودم؛ ولی تو او را به خانه راه ندادی و گفتی چطور می‌توانم با کسی که در رزومه‌اش فقط چند مورد مدیرکل استانی دارد نه بیشتر! زیر یک سقف بروم؟! تازه قدش هم ۱۷۹.۵ است نه ۱۸۰ و از نظر مالی هم فقط دو خانه کوچک ۱۵۶ متری در ولنجک و دو عدد شاسی بلند و یک عدد کارخانه دارد! با این‌ها مگر می‌شود زندگی کرد؟

یا یادت هست یک بار هم تریپ مذهبی گرفته بودی. یک مداح خوش‌صدا و معروف را به خواستگاری‌ات فرستادم؛ ولی تو او را هم رد کردی که چرا مثل میثم مطیعی دکترا ندارد و در نماز عید فطر علیه صف‌اولی‌ها شعر انتقادی نگفته است؟ تازه چهارشانه هم نبود و فقط قدش ۱۹۵بود!

یا یادت هست آن خواستگار فوق مذهبیِ طلبه قد بلند چهارشانه‌ که سابقه هشت سال شرکت در جنگ سوریه را داشت. در عین ناباوری تو او را هم رد کردی و گفتی چطور می‌توانی به کسی که در جنگ شرکت کرده و شهید نشده جواب مثبت بدهی؟

شنگلی چیزی هستی دخترم؟

یا آن امیر قد بلند استاد دانشگاه، اما نگیر را راضی کرده بودم که به خواستگاری‌ات بیاید و تو او را رد کردی، چون دکترای فیزیک کوانتومش را در چهار ترم تمام کرده بود، نه در سه ترم!

چه می‌خواهی از دست این پسرها ننه‌جان!؟

حالا اما آمارت را به یک امیر بگیر فرستاده‌ام. عن‌قریب است که پاشنه‌ی در خانه‌تان را از جا بکند، اگر از او بپرسی چهارشانه است مثل عادل فردوسی‌پور و خوش‌صدا مثل یوسف صیادی، سنگین مثل یوسف تیموری، مشهور مثل پسر بلقیس خانم بالادهی و….
حالا نمی‌دانم کدام معیار برای چه کسی بود، در هر حال مهم نیست. او همه‌ معیارهای به درد نخورت را یک‌جا دارد.
امیدوارم به میمنت روز ازدواج در روز ازدواج تا پای ازدواج پیش بروید؛ اما نه بیشتر!

ثبت ديدگاه




عنوان