گزارش / از دیدار با رهبری
از چشمه‌سار حکمت

«نتیجه تقوا، حکمت است که بر زبان و دل و عقل می‌آید.» این را حاجی گفت. همان روزی که از جنگ ۳۳روزه و ناامیدی خود، سید و عماد، از پیروزی یاد می‌کرد. پیروزی‌ای که تصورش را نمی‌کرد؛ ولی وعده‌اش را از حکیم شنیده بود. پیشتر هم از حکمتش گفته بود. همان‌ روزی که سه بار قسم جلاله خورد و گفت: «والله، والله، والله، از مهمترین شئون عاقبت به‌خیری، رابطه‌ دلی و حقیقی با این حکیم فرزانه است.» آنقدری دلداده بود که فرازهایی از وصیت‌نامه‌اش را خطاب به مراجع و علما، در همراهی و کمک به فرمانده اختصاص داد. آن‌جا که نوشت: «من او را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست.»
و امروز (چهارشنبه،ششم دی‌ماه ۱۴۰۲) من در برابر این حکیم فرزانه نشسته‌بودم و محوش بودم. بی هیچ مانعی و بی واسطه سیگنال‌ها و امواج. از همان لحظه که پرده‌ سبز زیر تابلوی «اِنَّ المَراَه ریحانه» کنار رفت و برای جمعیت دست تکان داد؛ همه لحظاتی که قران تلاوت می‌شد و سر به زیر داشت؛ تمام مدتی که روی کاغذ کنار دستش، نکات سخنرانی مدعوین را یادداشت می‌کرد و در همه لحظاتی که خودش صحبت می‌کرد.
حکیم همان ابتدا گفت:«همه شما فرزندان ما هستید، من هرشب برایتان دعا می‌کنم.»
سرود، مضمون و آهنگش را ستود، از قاری تشکر کرد، از توانمندی مجری تجلیل کرد، سلام‌رسان به اِسراء البُحَیصی _خبرنگار شبکه العالم از غزه_ بود، از همسر شیخ زکزاکی_همسر رهبر شیعیان نیجریه و مادر ۶شهید_ گفت. چقدر حواسش بود که کسی را از قلم نیندازد و نینداخت.
گفت که می‌داند آنچه سخنرانان جلسه گفتند مجموعه کاملی از دغدغه‌های زن مسلمان است. از دخت نبی مکرم اسلام گفت که الگوی کاملی برای زن مسلمان است.
آزادی‌های جنسی و افراط در آنها را که منجر به گسترش خشونت‌وار تعرضات جنسی به زنان در غرب شده را تقبیح کرد و از نگاه زیبای اسلام به زن گفت.
در انتها هم از انتخابات و اهمیتش گفت تا برای منی که مأیوس از تأثیر حضور بودم، حجت تمام کند که نه، تو هنوز می‌توانی و بلکه وظیفه داری در حد وسع و در جهت بهبود اوضاع، قدمی برداری.
مثل منی او را درک نمی‌کند و تعریفش از او ابتر است. زینت ابراهیمِ مادر ۶شهید و همسرِ رهبرِ ۲۰میلیون شیعه‌شده نیجریه باید از هزاران کیلومتر آنطرف‌تر بیاید و بگوید: «مسیر امام خامنه‌ای همان مسیر امام‌خمینی است، در این مسیر بمانید.» و من مبهوت اینکه هم‌زبان و هم‌وطن و هم‌کیش این حکیم هستم و فرسنگ‌ها فاصله دارم از درک مقامش. گویی ناسپاسی در برابر نعمت عادت شده برای همچو منی که غرق در نعمت است. نعمت زیستن در عصری که همچو اویی زمام حکومت اسلامی را در دست دارد.
من، چون دیگرانی که «آقا» خطابش می‌کردند نبودم، راستش را بگویم با او عناد هم داشتم. چندسالی پیگیر سخنرانی‌هایش بودم و چندسالی طول کشید تا با اعتقاد کامل بگویم، آیت الله خامنه‌ای همان «حکیم فرزانه‌»ای است که حاجی مرید و دلباخته‌اش بود و من امروز لبریز از شوق دیدار این «حکیم فرزانه» بودم.

ثبت ديدگاه




عنوان