مصاحبه‌ای یهویی با برهم زننده سخنرانی رئیسی در سازمان ملل
اصنم درد نداشت

درود بر شما ببیندگان عزیز! بالاخره بعد از تلاش‌های بی‌وقفه توانستیم «گیلعاد اردان» سفیر اسرائیل را پیدا کنیم. وی کسی بود که هنگام سخنرانی رییس‌جمهور کشور ایران شجاعانه وارد میدان شد و یک کارهایی کرد.

+ لطفا برای بینندگان ما توضیح بدید، کاغذی که دستتون بود، چی شد؟

– کاغذ؟! آقا اشتباه گرفتی. من نبودم.

+ فیلم‌هاش هست. رفیق اون گوشی‌ت رو بده ببینه.

– خب باشه؛ ولی اون من نبودم، داداش دوقلوم بود.

+ عه؟ واقعا چقدر شبیه‌ هستین! مثل یک سیبی که وسطش با جلیقه نجات رد شده باشند! حالا کجا می‌تونیم اون قُلتون رو پیدا کنیم؟

– اون قُلم… چه گیری دادی! اون قُلم می‌خواست به دنیا بیاد، پیشمون شد.

+ پس خودتون بودید؟

– بینید اصنم درد نداشت. من دیدم هم‌وطن‌های ایرانی شما جلوی رییسی هیچ حرکتی نمی‌زنند، گفتم خودم یه کاری بکنم. برای همین عکس مهسا امینی رو برداشتم و یک دور توی سالن زدم. تازه به دور برگردونم نرسیدم که متوقفم کردند.

+ مگه اونا از خودتون نبودند؟! پول برق و آبشون رو می‌دادید؟ عه ببخشید اون عربستان بود برای کودکان یمنی قبض‌هاشون رو پرداخت می‌کرد؛ ولی کلا از خودشون بودید دیگه! پس چرا قپونی بردنتون؟

– خب از خودشون بودیمِ سابق با از خودشون بودیمِ حالا فرق می‌کنه! نامردها نگاه می‌کنند کت تن کیه! فعلا تن ما که جلیقه نجاته‌.

+ پاسخ اسرائیل در مقابل این رفتار زشت و بد سیکیورتی‌های سازمان ملل در بیرون بردن شما چی بود؟

– خون یهودی‌شون به جوش اومد.

+ همین؟!

– خون یهودی‌شون به جوش اومد و بهشون برخورد.

+ حرفی، حدیثی، مرگ بر استکبار جهانی، اخمی، چشم‌غره‌ای، چیزی؟

– یک ضرب‌المثل هست که میگه «سگ بگیردت، جو نگیردت!» منم برم جیلقه نجاتم رو درست کردم، دست سنگینی داشتند نامردها.

ثبت ديدگاه




عنوان