راهکارهایی برای بردن انتخابات
انتخاب نکنی باختی!

نامزد انتخابات مدیریت ساختمان شدم اما نمی‌دانستم چطور تبلیغ کنم. خرج کردن را همه بلد هستند. من هم می‌توانم با شام دادن و وعده هر رأی یک میلیون تومان، رأی جمع کنم اما مرد آن است که با محبوبیت خودش رأی جمع کند نه پول. اصلا هم بحث پولش نیست. چون اصلا پولی ندارم که بخواهد بحثش باشد.

شعار من در انتخابات صداقت و عدالت و نظافت و این حرف‌هاست. اینها هم که خدا را شکر، مفت است. البته خودم می‌دانم که زیاد شعاری نباید حرف زد. حواسم هست. برای همین به حاج‌سیف‌الله که می‌خواست نامزد شود، بدون صداقت گفتم ثبت نام هفته بعد است. آن بنده خدا هم باور کرد.

ولی زیاد فایده ندارد. اینها برای منی که فقط دم انتخابات با همسایه‌ها حرف می‌زنم رأی بشو نیست. آخر کار هم باید دست به جیب بشوم و چند کارگر برای منزل بیاورم. تا روز انتخابات با شعار عدالت برای‌شان از حق رأی بگم. بعدا شاید به نظافت هم فکر کردم تا از آن‌ هم رأی در بیاورم.  

در اخبار یک چیزی شنیده‌ام به نام مهندسی انتخابات. البته زیاد نشنیدم چون «دلدادگان» شبکه آی فیلم شروع شد و همسرجان دوست ندارند دیالوگی از این فیلم جا بماند. خواهرزاده‌ام سال گذشته رشته مهندسی عمران قبول شد. هنوز درسش تمام نشده اما اگر قبول کند انتخابات ساختمان ما را مهندسی کند خوب خواهد بود.

پیشنهاد تغییرات در حوزه انتخابیه را به مسؤولین داده بودم و جواب نداده بود اما اگر می‌شد اهالی ساختمان شقایق هم با ما رأی بدهند خیلی خوب می‌شد. عموی من و ده پسرش در آن ساختمان زندگی می‌کنند و با احتساب مهمانی‌هایی که سر ما خراب می‌شوند اهالی ساختمان ما محسوب می‌شوند. ولی حیف این پیشنهاد رد شد. اصلا همین تصمیمات غلط است که مشارکت را پایین می‌آورد.

نامزد انتخابات شدن هم کار سختی است. این دموکراسی لعنتی اصلا به درد ما ایرانی‌ها نمی‌خورد. خود من آنقدر درگیر انتخابات شده‌ام که به بعدش فکر نکرده‌ام. البته مسؤولیت مدیریت ساختمان که کار آن‌چنانی‌ای ندارد. بیشتر منظورم این است که اگر انتخابات درست برگزار نشد. یعنی اسم من از صندوق‌ در نیامد چه باید بکنم.

شاید چند برگه اضافی در جیبم پنهان کردم و موقع رأی‌گیری در صندوق انداختم.

 بدی‌اش این است که ممکن است تعداد آرا از افراد ساختمان بیشتر بشود. اما چاره چیست؟ به خاطر مصالح ساختمان ایران باید این کار را بکنم. شاید هم به پسرم بگویم روز انتخابات همان دور و بر باشد و برای آنها که سواد ندارند بنویسد.

پیشنهاد رشوه به کسانی که انتخابات را برگزار می‌کنند هم فکر بدی نیست. باید به آن هم فکر کنم. بالاخره هر کسی یک قیمتی دارد. منتها شاید با کوپن تخفیف مرده‌شوری برادران افخمی و دوست‌شون مجید راضی نشوند. در هر صورت من بیشتر از این نمی‌توانم خرج کنم. دو کوپن بدهم با احتساب پول قبض آب در زمان مرگ اینها سود کار پایین می‌آید. 

فکر می‌کردم نامزد شدن برای انتخابات آسان‌تر از این حرف‌ها باشد. اگر برای بیزینس مرده‌شوری خودم اینقدر فکر می‌کردم، امروز داشتم با شاهزاده چارلز و جو بایدن بر سر قیمت کفن و دفن‌شان مذاکره می‌کردم ولی متاسفانه شوق خدمت به ساختمان اجازه نمی‌دهد.

باز خدا را شکر کسی در مدیریت ساختمان تقاضای شفافیت ندارد. وقتی رأی دادی، انگار زن گرفتی و دیگر عوض کردنش هزینه دارد. همین دوره پر از استرس انتخابات تمام می‌شود و بعد از آن می‌شود نفسی چاق کرد. البته اگر انتخابات چهار سال بعد بگذارد!

البته هستند تک و توکی که در طول دوره مدیریت هم تقاضای غیراخلاقی می‌کنند و گزارش کار می‌خواهند ولی عموما بعد از توضیحات بنده قانع می‌شوند. چون به واسطه شغل مرده‌شوری‌ای که دارم اطلاعات زیادی درباره شیوه‌های قتل‌ دارم و توضیحش اغلب باعث آرام شدن معترضان می‌شود!

گاهی هم معترضین به پول علاقه دارند. اینها هم راحت مجاب می‌شوند. چون مدیر ساختمان هزینه تعمیرات هر طبقه را از ساکنین همان طبقه می‌گیرد و خراب‌شدن پله و سوختن لامپ طبقات معترض یک امر عادی است.

به هرحال امیدوارم اهالی ساختمان در این انتخابات به نامزد اصلح رأی بدهند و من را مجبور نکنند که فرد اصلح را با اسلحه به ایشان نشان بدهم.

ثبت ديدگاه




عنوان