برای تابستان خود چه برنامه‌ای دارید؟
برنامه مفید تابستانی

موضوع انشاء: برای تابستان خود چه برنامه‌ای دارید؟

برنامه اصلی ما برای تابستان، برنامه‌های شبکه پویا است که هم خیلی آموزنده‌ هستند و هم برای آینده ما خیلی مفید هستند؛ اما بابای ما می‌گوید: «تو دیگر مرد شده‌ای و زشت است که برنامه شبکه پویا ببینی. تو دیگر عصای دست من هستی.» که ما هم حرف‌شان را گوش می‌کنیم و می‌زنیم شبکه امید. بالاخره هر چه باشد احترام والدین واجب است.

بابا و مامان، امسال هم کلی برنامه برای ما ریخته‌اند. مامان اسممان را در چند تا کلاس نوشته است. مثلاً هفت، هشت تا کلاس که زبان‌ زنده دارند. خانم اجازه مگر زبان هم زنده و مرده دارد؟ ما فکر می‌کنیم زنده برای ماهاست و مرده برای آن‌ها که از دنیا رفته‌اند. چند تا کلاس بزن بزنی و دفاع از خودمان که دیگر فرت و فرت از پسر اکبر آقا قصاب کتک نخوریم و چند تا کلاس دیگر که اسم خارجی دارند و آخرشان اِس دارد نوشته است.

بابا هم در چند تا کلاس فنی مثل ساختن موشک در ۳ ساعت، درست کردن ماشین در سه سوت و طراحی بُرد ثبت نام کرده است. راستی طراحی بُرد یعنی چه؟ به نظر ما این کلاس خوبی است، به ما یاد می‌دهند که ببریم چون تو اسمش برد دارد.

بابا می‌گوید به خاطر همان ماجرای عصا، همه کارهای خانه را هم ما باید انجام بدهیم. فکر کنم آنها می‌خواهند ما سر کار برویم و خودشان در خانه بازی کنند. تازه این‌جوری کارت خرید مال ما می‌شود و هر چه خواستیم از بقالی آقا هوشنگ می‌خریم.

ما متوجه شده‌ایم که عصای بابابزرگ می‌تواند کارهای زیادی را هم‌زمان انجام بدهد، برای همین است که همه جا دنبال خودش می‌بردش. شاید هم همان برنامه‌های شبکه پویا که گاهی خود پدرم بیشتر از من در آنها غرق می‌شود؛ در آن‌ها اثر گذاشته است. آخر این همه کلاس فوق برنامه را ربات‌های مبدل، کوزت، داداش کایکو، چیکوچان، پاندای کونگ‌فو کار و میگ‌میگ هم با همدیگر نمی‌توانند در یک تابستان انجام دهند. شاید بعضی‌هایشان را باید با هم انجام دهیم. مثلا معلم زبان بیاید سر کلاس طراحی برد و ما ۳ ساعت به او موشک پرت کنیم.

آبجی نرگس همیشه در موبایلش یک پسری را نگاه می‌کند که خیلی عجیب غریب است و برایمان گفت که چه طوری معروف شده است و اسمش کچلیک است و الان بلاگر است و پول در می‌آورد. بلاگر یعنی کسی که خیلی معروف است و آدم‌های زیادی همیشه دنبال او می‌روند.

خانم اجازه! مگر ما چی از کچلیک کمتر داریم؟ از ما کوچک‌تر بود که یک بار کچلیک خورد و بعدش هم کچلیک شد. فقط نمی‌دانم نان و بادمجان که ما هم می‌خوریم، پس چرا ما معروف نمی‌شویم؟ شاید هم باید خیلی زیاد بخوریم تا اثر کند.

در آخر نتیجه می‌گیریم که امسال به جای این‌همه کلاس و برنامه، در موبایلمان به جای برنامه شاد همان برنامه که آبجی دارد، بگذاریم و فرت‌فرت از همه‌جا فیلم و عکس بگیریم تا در زندگی آدم مهمی بشویم.

ثبت ديدگاه




عنوان