تایتانیک

راه راه: 
باید که شست این کپک سبز رنگ را

کشت آن کووید نوزده موقشنگ را

آی دوست، جان مادرت این بار بی‌خیال

خفاش و مار و مورچه خوار و نهنگ را

کل جهان به لطف کووید استریل شده

این بار نیست، سنگ فقط پای لنگ را

کار خدا ببین که به یک ذره‌ی کثیف

رسوا نمود چهره‌ی شهر فرنگ را

یا ایها المنور الافکار غرق غرب

کافیست، بس کنید دروغ و دونگ‌ را

در قبله‌گاهتان، همه مشغول دزدی‌اند

سگ را رها نموده و بستند سنگ را

قحطی دستمال توالت ببین و بعد

تفسیر کن مدرن‌ترین شکل جنگ را

وقتش رسیده تابوی تحریم بشکند

صادر کنیم تا به جهان لولهنگ را

وقتش رسیده است بگوییم، مو به مو

بر مهد علم، حکمت آب و شلنگ را

دارد جناب تایتانیک غرق می شود

حالا تو هی بزن به تنش ضد زنگ را

شاعر در آخر سخن آموخت نکته‌ای

بهرش اگرچه بافت به هم این جفنگ را

بازآید آخرش به سوی صورت خودت

چون پرت می‌کنی به هوا بومرنگ را»

ثبت ديدگاه




عنوان