روایتی از مردم بی دفاع اسرائیل
خشاب پر گلوله

خبرنگار: در پی جنگ نابرابر بین حماس وحشی و اسرائیل گوگولی به سراغ یک شهروند بی‌گناه میریم تا از جنایت جنگی حماس بیشتر برامون بگه.

خبرنگار: سلام بر شهروند عزیز و بی‌گناه اسرائیلی. میشه بفرمایید کجا می‌رید؟

شهروند: دارم میرم گل بچینم. هار هار هار. آخه این سواله می‌پرسی؟ نمی‌بینی دارم چهار نعل فرار می‌کنم؟

خبرنگار: ببخشید مزاحم فرارتون شدم. از جنایات حماس برامون بگید.

شهروند: چی بگم؟! من الان سه روزه که …

خبرنگار: سه روزه غذا نخوردید؟

شهروند: نه بابا سه روزه …

خبرنگار: الهی بمیرم سه روزه آب ندارید؟

شهروند: نه. سه روزه …

خبرنگار: حتما سه روزه آواره کوچه خیابون شدید؟

شهروند: نه بابا! خونه‌مون همین بغله، سه روزه هیچ آدمی نکشتم!

خبرنگار: ای جااان! الهی من بمیرم برای قلبت. بیشتر برامون بگو.

شهروند: الان این اسلحه رو می‌بینی؟ خشاب داخلش پر مونده. من جواب بچه‌هام رو چی بدم؟ نمی‌دونید چقدر درد داره.

خبرنگار: می‌فهمم. خیلی حال غریبیه. حالا رو به دوربین بگو برای مردم دنیا چه پیامی داری تا صدای مظلومیت شما رو بشنون.

شهروند: من از مردم دنیا می‌خوام که به‌پاخیزند تا این فلسطینی‌های سیریش رو از این سرزمین بِکَنیم و بندازیم بیرون تا از این پرروتر نشدن. جسارت این مردم به جایی رسیده که میگن اینجا قبلاً خونه ما بوده! بوده که بوده. چشمم روشن! حتما فردا می‌خواید بگید چرا زن و بچه‌های ما رو می‌کشید؟ می‌بینید ما چقدر مظلوم و بدبختیم! (گریه)

خبرنگار: حالا برای ادامه این جنگ چی نیاز دارید که از دنیا انتظار دارید براتون تامین کنه؟

شهروند: پوشک دیگه. الان من ایزی لایف‌هام تموم شده، دارم از پوشک بچه‌ها استفاده می‌کنم که روزی چهار بار کثیف میشه. منم دیگه پول ندارم بخرم. کمرم داره خم میشه.

خبرنگار: دیگه نگید، حتماً همه مردم دنیا مثل من دیگه طاقت شنیدن این حجم از ظلم رو ندارن. ای انسان‌ها بیایید برای مردم مظلوم اسرائیل دعا کنیم..

ثبت ديدگاه




عنوان