بررسی گزارش‌های میدانی در فصل بهار
دو‌ دقیقه مصاحبه نگیر، ببینیم داریم چی‌کار می‌کنیم

فصل بهار، فصل روییدن گزارش در خیابان است. یعنی شما اگر می‌خواهی از خیابان رد‌ شوی، اول باید سمت راست را نگاه کنی تا به گزارشگر خیابانی برخورد نکنی، بعد هم باید سمت چپ را نگاه کنی تا به گزارشگر خیابانی دیگری برخورد نکنی. اگر هم از مصاحبه در خیابان جان سالم به در ببری، در مسیر بلوار و از لای شمشادها گزارشگری بیرون می‌جهد و شما را شگفت‌انگیزمند می‌کند. اصلا در فصل بهار، قبل از اینکه از کنار شمشادی عبور کنید، یک لگد به آن بزنید تا اگر گزارشگری درون آن هست، به آرامی بیرون بیاید، نه اینکه با سرعت استارت یوسین بولت جوری بیرون پرتاب شود و شما را گوشه‌ رینگ خفت کند. شما هم با سکته‌‌ای ناقص به سوالاتش پاسخ دهید. البته از آن‌جایی که تعداد گزارش‌گیران از شمشادها در حال بیشتر شدن است، مسئولان به فکر واردات شمشاد منجمد برزیلی هستند.

سوالات این گزارش، اصلاً تکراری و کلیشه‌ای نیست و همگی هم خیلی چالشی، مهم و حیاتی است. سوالاتی که پاسخشان، انحصاراً فقط مختص شماست.

مثلاً یک ماهی از سال نو گذشته و عید نوروز هم چهار روز اول سال بوده؛ حالا گزارشگر می‌خواهد که شما با زبان یا لهجه‌ محلی خودتان این عید باستانی و مبارک را به جد و آبای بینندگان عزیز و گل توی خونه تبریک بگویید.

حالا اگر در فصل بهار، یک روز برفی و یا زمستانی داشته باشیم که دیگر بدتر… گزارشگر با دلالت پیش‌دبستانی به شما ثابت می‌کند که چنین باران و برفی
در ۵۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده‌است و شما هم باید از حال و هوای فوق‌العاده‌تان در این روز، پرده بردارید.

سوال بعدی آن‌ها، خواستن‌ نظر شما درباره‌ این هوا است. هوایی که بهاری و تمیز است. شما هم باید تعریف کنی و یک نفس عمیق بکشی. هوایی که هر پُک از آن، ۶۰ برابر مضرتر از یک پک سیگار است.

شاید وقت آن رسیده است که در ساختار این نوع برنامه‌های جذاب، کمی بازنگری کنید.

ثبت ديدگاه




عنوان