دنبال رای اولی‌ها
شوخی با رأی اولی‌ها

مجید قصه‌های مجید (با لهجه اصفهانی)

آقا اجازه! درسته کِ همیشه گوشی‌مون پر بودِس از اینکه دهنمون بو شیر میده و دور از جون آقا دیگه کم‌کم داشتیم فکر می‌کردیم گوساله مشدی صفریم. آقا! لطفا بگین بچه‎‌ها نیش‌شون رو ببندن. اما الان دیگه تازه داخیلی آدم حساب شدیما و وقتیشه خودی نشون بدیم. آقا اجازه! ما فقط جهت سرویس کردنِ دهنی او نتانیاهو و بایدین خل و چلا و جدی آبادیش می‌خیم رای بدیم. اصلا چه معنی دارِد ما رای ندیما و این جکی و جونورا هوا ورشون دارِد؟ به قول بی‌بی (انگشت اشاره را بالا می‌برد) دشمن از این انگشتی ایشاره ما بیشتر می‌ترسِد تا از بمب و موشک!

راستی آقا! ما یه شعرم گفتیم با اجازه‌دون: «باز وقت رای دادن شد باز هاف هاف غرب شروع شد. ای که دم به دم، زرت و زرت (ببخشید آقا! به قول معروف ادب از که آموختی از بی ادبان) ای که دم به دم زرت و زرت تحریم، تحریم می‌کنی یه چند روز صبر کن دهنت سرویس خواهد شد».

پیرمرد خمیده عصا به دستِ در حال حرکت 

پیرمرد: کوجا داری می‌ری آقای خبرنگار؟

خبرنگار: ببخشید پدر‌جان! من دنبال رای اولی‌هام. با شما کاری ندارم.

(پیرمرد مچ خبرنگار را با قلاب عصا می‌گیرد): از قدیم گفتن دود از کنده بلند می‌شِد… (با قدم‌های آهسته راه می‌افتد و دست خبرنگار را با خودش می‌کشد): من از وقدی جوون بودما تو کلاس آقای حیدری شعر می‌گفتم برا انتخابات. الان هم از چند روزی قبل راه افتادم تا بموقه برسم پای صندوقی رای. به قول بی‌بی «آنچه جوان در آینه بیند پیر در خشتی خام آن بیند…» بریم باباجون که کلی حرف دارم واست….

خبرنگار: ببخشید شما مجید قصه‌های مجید نیستین؟…

پیرمرد: بیا حرف نزِن.

ثبت ديدگاه




عنوان