هر که بامش بیش…

هرچه سطح خانه باشد بیش، بامش بیشتر 
هر که باشد بیش بامش، ایزوگامش بیشتر
 
گاه می‌پیچد به هم، ناصاف می‌گردد مَثَل 
روده کوته می‌شود، طول کلامش بیشتر
 
فی‌المثل هرجا سخن از مالیات و زرگر است
بسته لب داروغه، کرده احترامش بیشتر
 
چون طلا دارد «طلاتم» در کف بازارها 
مالیاتش کم شود، سود سهامش بیشتر
 
بازی خوب طبیبی با تمکن، در فرار
از خراجش می‌شود دوز درامش بیشتر
 
کارمندی دولتی را دیده‌ای در کار‌ و بار؟
مالیاتش می‌شود از اتهامش بیشتر 
 
باید این قانون به اصل خویش برگردد که برف
روی بام بیش، باشد ازدحامش بیشتر 

ثبت ديدگاه




عنوان