نگاهی به گونه های وطن پرستی در ایران معاصر
وطن، وطن که میگن اینه؟!!

رضاه شاه و اتاتورک

راه راه: وطن پرستی خیلی چیز باکلاس و مُد روزی است و خیلی ها، هرچند بویی از آن نبرده باشند یا از شصت کیلومتری آن هم عبور نکرده باشند، بازهم دلشان می خواهد تاجایی که لازم نباشد از پای «چیز»ی بلند شوند، پُز وطن پرستی دَرکنند و آروغ وطن دوستی بزنند. حتی دیده شده بعضیها درحالی که خون جوانان وطن را از چاقوی جیبی شان پاک می کنند، یا اطلاعات حساس کشور را Compress and Email می کنند با دست دیگرشان کامنت «عشقم وطن» پای پُست مریم رجوی می گذارند، به جان عزیزتان!

به همین بهانه، به بررسی مختصر چند نوع وطن پرستی دوره معاصر می پردازیم:

 

وطن پرستی قجری:

در این گونه بر  خلاف اسمش نه خبری از سوگلی های تپلی و سیبیلوی حرمسرا ست، نه ربطی به سریال بانوی عمارت شبکه سه دارد که یک تنه هر چه تصویر از زنان دوره قاجار داشتیم، شُست و برد؛ طوری که گاهی با خود فکر می کنم شاید واقعاً شاه های قاجار از خودگذشتگی می کردند و زن های زشت را دور خودشان جمع می کردند که هم اعتماد به نفس به آن ها بدهد و یا خشونت علیه زنان را متوقف کنند!

به هرحال، آن چه واضح و مبرهن است پایه گذاری یک شاخه وطن پرستی در دوره ای که هنوز ابزارِ تنبیه، فلک کردن وسط میدان شهر بود و نه این قرتی بازی های «برو توی اتاق به کار زشتت فکر کن»، خودش جای تقدیر و حتی تقدیم نشان لیاقت از آن ها که به ظریف دادند، دارد! محور اصلی این شاخه، نوعی اسهالِ واپس گرا در مرز  ول دادگی است. از بنیان گذاران این گونه می توان همه  فلان شاه  های قاجار به جز احمدشون را نام برد. هسته  مرکزی این نوع، با امضای قراردادِ فلان شکل گرفت(فلان، از این بابت که می-توان جای خالی را با اسامی مختلف پر کرد بدون این که معنای جمله تغییری کند.) شعار پیروان این شاخه، «نون و پنیر و وافور / وطن نشو ازم دور» بود. این شاخه خیلی در قیدوبند «مرز» و «خاک» و اینها نبودند ولی وطن پرست بودند چه جور!

 

وطن پرستی پهلوی:

در این نوع برخلاف اسمش، نه خبری از رضا شاه روحت شاد است نه خدماتی چون احداث خط راه آهن برای کمک به شوروی توسط بریتانیا. گرایش اصلی آنها «مرغ همسایه غاز بودگی» و «ایران دختر»ی است. از بنیان گذاران این گونه می توان رضا پالانی(معروف به رضا شصت تیر) و کلیه ی وابستگان سببی و نسبی اش را نام برد. هسته ی مرکزی با دیدار تاریخی رضا پالانی و آتاتورک و جرقه ذهنی «منم ازین کلاه و بندینکها موخوام، پدرسوخته ها» شکل گرفت. شعار ابتدایی پیروان این نوع، «حب الآتاتورک تعویضنا» است که با روی کار آمدن پسرش به «توپ، تانک، فشفشه/ بحرین چقدر چندشه» تغییریافت. زدن کراوات فرانسوی و شلوار دمپاگشاد ایتالیایی از علاقمندیهای این گونه است.

 

وطن پرستی سلبریتی:

گرایش اصلی این گونه، به واکنش دهندگی هم بسته و تَکرارکردگی  بینا لیستی است. از بنیان گذاران این گونه می توان خیلی ها را نام برد که در این صورت این ستون پر می شود و سردبیر محترم متن مان را ضربوا علی الجدار! خواهدکرد.

هسته  مرکزی این گونه نه چندان نادر، زمانی شکل گرفت که افرادی با چهره های آشنا رفتند سواحل آنتالیا و درباره  گودی کف پای سوسمار آبی ایرانی اظهار نظر کردند. پس از مدتی به دلیل شرایط جوی ناپایدار احساس «خودشماره حساب دادگی  مزمن» پیدا کردند. همین امر کافی بود تا موجودات این گونه، برای ایران هی احساس تکلیف و تَکرار کنند. این گونه عمدتاً معتقدند که نباید لی لی به لالای وطن گذاشت تا برای خودش مردی شود! به همین دلیل بیشترین هجمه ها و شبهه ها علیه وطن را در استوری ۴ صبح (ترجیحاً با زمینه مشکی) این افراد می توان جست.

این گونه به دلیل گستردگی انواع به دو زیرگونه بینا متنی تقسیم می شود:

پارافینی ها: عمده تحرکات این زیرگونه زمانی است که از فرانسه به آن طرف یک ترقه ای در شود. بر باور سلبریتیان باستان، روشن  کردن شمع، ریختن دو قطره اشک با ریمل ۲۴ ساعته اصل، که خرید قبل عیدش در خط دوم مترو ۱۰ تومان است و پرپر کردن گل، موجب تقویت روح وطن پرستی(سوپر وطن-پرستی) می شود و روابط بین الملل را اثر می بخشد.

داعشی ها: این افراد به سبک داعش و در حد انتحار، به وطن عشق می ورزند. ردی از خزیدن این زیرگونه را می توان پای نامه درخواست تحریم ایران به ترامپ، یافت.

 

وطن پرستی زایمانی  یا نئوسلبریتی:

گرایش اصلی این گونه حب الخارج و نوعی ویارِ درون وطن زایی است. از آغازگران این گونه می توان آن ترانه که ۱۵ سال داشت، مهناز افشار، عیال بانوی سام درخشانی و… را نام برد. شعار پیروان این شاخه “دست به دست هم دهیم به مهر/ تابعیت خویش را کنیم آزاد” است.

این گونه را همچنین می توان وامدار گونه ی قجری نیز دانست چراکه معتقدند در حالت کلی در وطن زاییده اند و این کشور ها قبلا برای ما بوده است. به عبارتی این ها از روی وطن پرستی مفرط برای اینکه آن کشورها احساس خود مستقل پنداری نکنند، می روند آن جا هی ایرانی می زایند تا اتباع کشور مربوطه با هر ونگ نوزاد بفهمند صاحب وطن اصلی کیست؟!

همچنین خواجه زر الدوله کتره ای در تعریف این گونه می نویسد (همان طور که از اسمش پیداست زر(فتحه، کسره نمیگذاریم- برداشت آزاد) زیادی می زده پس کلمه های ستون را حرامش نمیکنیم.)

ثبت ديدگاه