چارشنبه‌سوری

از ایام قبل از سی و چند سال

 من و نسل‌مان جملگی تا به حال

 به عشق ترقه بسازیم بمب

 که چارشنبه‌سوری کنیم عشق و حال

 در این نوع جشن البته دست‌ها 

 شود بارها دور گردن و بال

 یکی شست و سبابه، آن یک مچش

 یکی کل دستش شود چون خلال

 یکی چشم خورده به یک فشفشه 

 و بینایی‌اش رفته رو به زوال

 یکی هم پریده از آتش چنان

 که تاول زده پای او چون بلال 

 ولی با همه نقص در عضومان

 نداریم از جشن جنگی ملال

 چرا که همه جد و آبای‌مان 

 نه انگشت داریم و نه چشم و چال

ثبت ديدگاه




عنوان