چرا نعمت‌زاده نه؟

(سلام) ببین! فقط من نمیگما. نظر همه همینه. مدیرعامل ایران‌خودرو رو برداشتن گذاشتن معاون خودرویی وزیر. (این خط نیست). خُب چرا؟ گیریم اون مدیرعامل، خوب، عالی، دست طلا، اصلاً دکتر. وقتی یه شرکت ماشین‌سازی رو نتونسته درست اداره کنه. (نه داداش). اونوقت چطور می‌تونه معاون وزیر صنعت باشه واسه همه شرکتهای ماشین‌سازی؟ (کجا میری؟). اونوقت میگن همش کار خودشون نیست. (بفرما). هست. نیست؟ (کجا؟). بعد از شیش – هفت ماه، آقای وزیر یادش اُفتاده که مدیرعامل عوض کنه. (بشین). اونم اینجور. هیچکدوم از وعده‌هاش هم که عملی نشد هِــچ. (این گوشه نداره). تازه ماشین گرون‌تر شد. کیفیتشم که… (استغفراله). باجناق من خودش تو مجلس کار می‌کنه. زنگ زده بود به من می‌گفت مدیرعامل جدید ایران‌خودرو، یکی از مدیرای قدیمی وزارت صنعت رو آورده کرده مشاور خودش. (با بوقش خریدی جوجو؟). اگر قرار بود همه مدیرهای وزارت و شرکتها سرجاشون بمونن و فقط رئیس‌جمهور عوض بشه. (چراغ قرمزه آهو). چرا همون نعمت‌زاده رو نذاشتن بمونه که چهل – پنجاه سال تجربه داشت. (بله دخترم!). خودشم شرکت مِرکت زیاد داشت. (یه ایستگاه مونده). حرفشم رو حساب هم‌پیالگی قبول می‌کردن. (داداش درِت بازه). ببین! فقط من نمیگما. نظر همه همینه. همه بچه‌های خط رباط – شابدولعظیم همینو میگن.(سه راه سرگردون، جانمونی… تا میدون ایستگاه ندارماااا).

ثبت ديدگاه




عنوان