راه‌حل‌های مختصری جهت بیان خستگی
چگونه خستگی را گردن نگیریم؟

اگر کار یا مسئولیت بزرگی برعهده داشته باشید، معنای خستگی و خسته شدن را بهتر متوجه می‌شوید. حتی بیکاری هم خستگی دارد و چه بسا یک فرد بیکار از یک مقام مسئول هم بیشتر خسته می‌شود، چون نه میز و صندلی آن مسئول را دارد و نه خدم و حشم او را و نه حتی کت‌و‌شلورهای اهدایی وزارت مربوطه را برای دکتر شدن. پس بپذیرید که حتی بیکاران هم خسته شده‌اند. یکسری مقام مسئول هم داریم که خجالت می‌کشند ابراز خستگی کنند و آن را از ترسشان، گردن بقیه می‌اندازند.
در زیر راه‌حل‌های مختصری جهت بیان خستگی وقتی رویتان نمی‌شود، بیان می‌کنیم:
۱- آن را گردن همه بندازید و هر موقع خواستید استراحت کنید، بگویید «ول کنید دیگر، همه خسته شده‌اند، اَه!»
۲- تا می‌توانید برای از بین رفتن شغل خبرنگاری دعا کنید، چون وقتی آن‌ها نباشند کسی نیست شما را ببیند و سؤال پیچتان کند.
۳- وقتی یک خوراکی خوشمزه دلتان می‌خواهد؛ ولی بقیه با آن موافق نیستند، آن را از زبان رفیقتان بیان کنید، مثلاً بگویید حسن عاشق گلابی است و بگذارید ما هم یک گاز بزنیم.
۴- حتماً قبل از هر کاری به حافظ هم تفأل بزنید و تا بیت «بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین/کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس» نیایید دست از تلاش برندارید. بعد از آن با خیال راحت استراحت کنید و بگویید حتی حضرت حافظ هم خسته شده‌اند، پس از ما توقع نداشته باشید.
۵- تا می‌توانید حرف بزنید و طوری سخنرانی کنید که مردم برای جلوگیری از پژمردگی گیاهان آپارتمانی و گل‌های مصنوعی، مجبور شوند فوراً تلوزیون را خاموش کنند و یا شبکه را برای دیدن بار هفتصد و نود و هشتم جومونگ تغییر دهند، اینگونه مردم زودتر از شما می‌گویند این‌ها خسته شده‌اند و ولشان کنیم.

ثبت ديدگاه




عنوان